سفارش تبلیغ
صبا ویژن


دلنوشته ای برای این روزها - شهر خوبان


درباره نویسنده
دلنوشته ای برای این روزها - شهر خوبان
سید حمید کلانتری
در بهار سال 1335 در همت آباد در 30کیلومتری یزد متولد شدم. حدود سه سالگی از یزد به تهران رفتیم. در آن سالها خیلی ها به دلیل خشک شدن قنات آبادی به تهران و اطراف مهاجرت کردند. دوران ابتدایی در میدان بروجردی زندگی می کردیم.وبعد به خیابان پیروزی و کوکاکولا رفتیم. در فعالیتهای فرهنگی،مذهبی مسجد مسلم ابن عقیل و مسجد حضرت محمد ( ص) که از مساجد فعال تهران و منطقه بودند،تا زمان پیروزی انقلاب اسلامی مشارکت داشتم. بعد از دریافت دیپلم ریاضی در انشکده اقتصاد دانشگاه شهید بهشتی (ملی سابق) پذیرفته شدم. از همان سال اول جزء جمعی بودم که مجموعه فعالیت های مبارزاتی دانشگاه را برنامه ریزی و هدایت می کرد. در سال 56 ازدواج کردم ، حاصل ازدواج 4 فرزند( 2پسر و 2دختر ) می باشد. خدای مهربان را به خاطر داشتن همسرو فرزندانی خوب و همراه همیشه شاکرم. پس از انقلاب یک سال مدیر دبیرستان آذر شدم و از بهار سال 60 به جهاد سازندگی پیوستم. جهاد درسهای بسیار زیادی در امور مختلف به ویژه برنامه ریزی ، مدیریت کار با مردم به ویژه جامعه شریف روستایی نصیبم ساخت. دوسال و نیم معاون ستاد پشتیبانی و مهندسی جنگ و پس از پایان جنگ به عنوان معاون امور اجتماعی وزارت جهاد و بعد معاون ترویج و مشارکت مردمی انتخاب شدم. پس از 4سال ونیم خدمت در این مسئولیت به دلایلی 4سال از جهاد خارج شدم. 2سال به عنوان مشاور وزیر ارشاد و 2سال هم معاون پژوهشی دبیرخانه شوراهای جوانان. با انتخاب آقای خاتمی به عنوان رئیس جمهور در 2 خرداد 76 دوباره به جهاد برگشتم و به عنوان معاون وزیر و رئیس سازمان جنگلها مراتع کشور معین شدم. بعد از 4سال به دعوت دوستان و برادران یزدی و با تصویب دولت به عنوان استاندار یزد منصوب شدم. 4سال و 40 روز هم در این مسئولیت که فضای جدیدی از کار و تلاش در عرصه منطقه ای بود، در خدمت همشهریان خوب و عزیز یزدی فعالیت نمودم و فرصتی فراهم شد تا با نیازها ، استعدادها ، امکانات و محدودیت های توسعه استان از نزدیک آشنا شوم. پس از بازگشت به تهران طی دو سال گذشته به صورت تمام وقت و پاره وقت در دبیرخانه مجمع تشخیص ، به عنوان مسئول کمیته مدیریت و نظام اداری مشغول بوده ام و البته در کنار این موضوع در چند موسسه عام المنفعه و غیردولتی و یکی دو شرکت همکاری نموده ام و حال در خدمت شهرخوبان به عنوان کانونی برای اندیشیدن
تماس با نویسنده


آرشیو وبلاگ
یزد
انتخابات
مناسبت
دیدارها
پیامها
پاییز 1387
تابستان 1387
بهار 1387
زمستان 1386
پاییز 1386
آذر 1387
دی 1387
بهمن 1387
اسفند 1387
فروردین 1388
اردیبهشت 1388
خرداد 1388
تیر 1388
شهریور 1388
مهر 1388
آبان 1388
دی 88
بهمن 88
اسفند 88
فروردین 89
اردیبهشت 89
خرداد 89
تیر 89
مرداد 89
شهریور 89
آذر 89
آبان 89
مهر 89
دی 89
بهمن 89
اسفند 89
اردیبهشت 90
تیر 90
مرداد 90
مهر 90
شهریور 90
آذر 90
آبان 90
دی 90
خرداد 91
مهر 91
آذر 91
آبان 91
دی 91
بهمن 91
فروردین 92
اسفند 91
اردیبهشت 92
خرداد 92
تیر 92
مرداد 92
شهریور 92
مهر 92
آبان 92
بهمن 92
اسفند 92
فروردین 93
تیر 93
مرداد 93
اسفند 93
بهمن 93
فروردین 94
شهریور 94
فروردین 95
بهمن 94
اردیبهشت 95
تیر 95
آبان 95
آذر 95
اردیبهشت 96
تیر 96
آذر 96
دی 96
اسفند 96
شهریور 97
خرداد 97
اردیبهشت 98
تیر 98
شهریور 98
دی 98
بهمن 98
مرداد 99
مهر 99
آذر 99
دی 99
بهمن 99
اردیبهشت 0
تیر 0
خرداد 0
مرداد 0
شهریور 0
بهمن 0
دی 0
خرداد 1
مرداد 1
شهریور 1
خرداد 2
مرداد 2
اسفند 2
شهریور 3


لینک دوستان
یزدنا
یزد فردا
یزدآنلاین
سید محمد خاتمی
توان گستر
رستاق
شهرنیکان
بهارنو
وبلاگ فارسی
لیست وبلاگ ها
قالب وبلاگ
اخبار ایران
اخبار فاوا
تفریحات اینترنتی
تالارهای گفتگو
خرید اینترنتی
طراحی وب

عضویت در خبرنامه
 
لوگوی وبلاگ
دلنوشته ای برای این روزها - شهر خوبان

آمار بازدید
بازدید کل :348323
بازدید امروز : 373
 RSS 

به نام خدای گشایشگر توانا

 به نام خدای دوست دار انسانهای خوب. به نام خدای مقلب القلوب. به نام خدای محول الحول و الاحوال. 

ای خدای مهربان! امروز بعد از عید فطر با نگاهی به گذشته نگرانی ها و ناراحتی های زیادی دارم و افسوسهای فراوانی میخورم. افسوس از اینکه چرا جامعه ما و کشور ما و مردم ما دچار این همه مشکل و رنج های متعدد و ناراحتی های روحی و معیشتی هستند؟ چرا جوانان جامعه ما بخش زیادی امید به آینده ندارند؟ چرا از دین زده شده اند؟ چرا نسبت به اسلام و جمهوری اسلامی بدبین گشته اند؟ چرا جامعه علیرغم وجود منابع فراوان مادی و انسانی این چنین دچار مشکلات اقتصادی، تورم، بیکاری ،فاصله طبقاتی، فساد، سوء استفاده و ناکارآمدی و نابهره وری گشته است؟ چه کسانی مقصر بوده و هستند؟ از چه کسانی باید سوال کرد؟ 

قاعدتاً هر کس در حد موقعیت و مسئولیتش باید پاسخگو باشد. هر شهروندی مسئول است. هر مدیر اداره ای، هر استاد دانشگاهی، هر معلمی، هر بخشدار و فرمانداری، هر استاندار و هر وزیری ، هر نماینده مجلسی و رئیس قوه ای، هر فرماندهی، هر نیروی موثر نظامی، سپاهی یا ارتشی، هر بازاری، هر کارآفرین، روشنفکر و صاحب قلمی، هر روحانی وامام جمعه و جماعتی، هر روزنامه و هر رسانه ای و از همه مهمتر رسانه ملی. قاعدتاً هرکس به سهم خودش مسئول است، اما قطعاً آنانی که نقش بیشتری در اداره امور کشور داشته و عده و عده بیشتری دارند یا در مسئولیت بالاتری قرار دارند، الزام به پاسخگویی در مقابل مردم، شهدا و خدای متعال دارند. به نظر می رسد در این میان نقش رهبری انقلاب از همه مهمتر و حساس تر است.

قدری تامل کنیم، شورای نگهبان را رهبری منصوب می کند. شورای نگهبان صلاحیت کاندیداهای ریاست جمهوری و مجلس را تعیین می کند و بر انتخابات نظارت دارد و انتخابات را به نوعی هدایت و مهندسی میکند. اگر مجلس ما ضعیف است بخش زیاد آن بر عهده رد صلاحیت های شورای نگهبان است اگر رئیس جمهور قابل و توانایی نداریم، یک بار مسئولیت آن بر عهده شورای نگهبان است، اگر مجلس خبرگان ضعیف است و به وظیفه قانونی خود که نظارت بر رهبری است عمل نمیکند، مسئول شورای نگهبان است و البته مسئولیت شورای نگهبان به عهده رهبری است و قطعا در همه ضعفها و ناکارآمدیها و آثار سوئش در قانونگذاری و اداره کشور سهیم است.

رئیس قوه قضاییه را رهبر تعیین می کند رهبری در برقراری عدالت از این طریق نقش مستقیم دارد. اگر افرادی به ناحق در زندانند، اگر بیش از 15 میلیون پرونده در این کشور است، اگر زندانهای ما با کمال تاسف گسترش یافته اند، اگر فساد و رشوه، اختلاس و تخلف و سوء استفاده از قدرت و بیت المال در جامعه فراوان است، ناشی از ناکارآمدی قوه قضاییه است. اگر به هر بهانه ای آزادی های مشروع و قانونی جامعه در حوزه سیاسی، در طرح انتقادات و اعتراضات و در محیط دانشگاه ها محدود می شود و معترضین به ناحق به زندان می روند و محکوم می گردند و از این طریق از انقلاب و جمهوری اسلامی زده میشوند، مسئولش قوه قضاییه است و باید با کمال تاسف شاهد باشیم که این نوع تخلفات در عالی ترین سطوح قضایی رخ داده است و موج گسترده‌ای از بی اعتمادی و بدبینی در بین مردم را دامن زده است. متاسفانه مردم قوه قضاییه را ملجا و ماوای مشکلات خود نمی دانند هر موضوعی که کارش به دستگاه قضایی می رسد، امیدی به دستیابی به نتیجه عادلانه ندارند و چاره ای هم جز پیگیری از این طریق برایشان وجود ندارد.

در مجلس که مرکز اقتدار مردم است هم شرایط بهتری دیده نمی شود، قوانین ضعیف و متضاد و متداخل و متناقض تصویب می شود، مجلس نقش نظارتی خودش را به شدت با منافع شخصی نمایندگان و منافع محلی آنان گره زده است، انجام یا عدم انجام یک استیضاح به نوع رابطه وزیر با نمایندگان و چگونگی لابی کردن دستیاران وزیر با نمایندگان و وعده های درست و نادرست دادن به آنان برمیگردد، در چنین شرایطی، چه نظارت قانونی و عادلانه‌ای امکان پذیر است؟ نمایندگان در عزل و نصب مدیران شرکت های دولتی و اعمال فشار برای به کارگیری افراد وابسته به خود در مدیریت ها و هیئت مدیره شرکت ها بدون داشتن صلاحیت و تخصص لازم دخالت می کنند و از این طریق بر ناکارآمدی و عدم توفیق این شرکتها می‌افزایند. یا در موضوعات حساس و مهم شنیده می شود که با پیامی از دفتر رهبری رای و نظر نمایندگان تعیین تکلیف می شود و با تاکید بر اینکه نظر آقا بر این است، وضعیت مصوبات متفاوت میگردد و آنچه نمایندگان مد نظر داشتند تغییر می یابد و مجلس جایگاهی فرمایشی پیدا می کند!

از این حوزه هم عبور میکنیم و به حوزه رابطه ایران و جهان و کیفیت روابطمان با سایر کشورها می پردازیم، وزیر خارجه از جمله وزرایی است که رئیس جمهور موظف است قبل از معرفی به مجلس تایید رهبری را بگیرد، البته سیاست های کلی نظام در ارتباط با مسایل اساسی و حساس در روابط خارجی با تایید رهبری تعیین وتنظیم می گردد. نمونه برجسته آن را در موضوع برجام شاهدیم که متاسفانه با چه فراز و نشیب های زیادی روبرو گشت، از یک طرف ظلمی که از طرف رئیس جمهور وقت آمریکا یعنی ترامپ رخ داد واز طرف دیگر پیگیری‌های غیر اصولی و فرصت سوزی های زیاد در روابط دیپلماتیک و گفتگوهای برجامی از داخل موجب تداوم تحریم های طولانی هسته ای بر کشور گشته است و همه می دانیم که بخش زیادی از مشکلات اقتصادی و معیشتی امروز جامعه ما به ویژه افت شدید ارزش پول ملی ناشی از بی تدبیری های ما در گسترش روابط مثبت و متقابل با کشورهای مختلف دنیا می باشد که متاسفانه هر یک به تبع فشارهای آمریکا و شرایط ناشی از ناکارآمدیها در روابط بین الملل، ایران را در انزوای جهانی قرار داده است.

روزی عده ای افراد غیر مسئول یا آتش به اختیار به سفارت عربستان حمله میکنند که تبعات سوء آن سالها در روابط ما با همسایگان تاثیر خود را می گذارد و پس از چند سال تلاش، دوباره با مدیریت رئیس جمهور چین باید برگردیم به روابط 10 سال قبل، واقعاً پاسخگوی این همه ناکارآمدی کیست؟ وزارت خارجه ؟ وزیر خارجه؟ رئیس جمهور وقت؟ و یا مقام رهبری؟ چرا مردم باید با سختی و مشکلات فراوان در تامین یک زندگی حداقلی دچار مشکل معیشت، اجاره خانه، شغل، تحصیل، ازدواج و یا سلامت باشند؟ چرا امروز اینقدر گرانی و بیکاری در کشوری با این همه منابع و امکانات، موج می زند؟ چه کسانی باید پاسخگوی این شرایط باشند؟ چرا نمایندگان مجلس که سوگند یاد کرده‌اند، بر سوگند خود وفادار نیستند؟ چرا رئیس جمهور که در ابتدای کار در مجلس سوگند خورده است برای منافع ملت واعتلای کشور و اجرای قانون اساسی تلاش می کند بر سوگند خویش وفادار نیست؟ و از جایگاه قانونی و حقوقی خود بهره برداری نمی‌نماید؟

متاسفانه در این حوزه درد و رنج فراوان است. اما امروز اصلی ترین مسئله و مشکل کشور به موضوع حجاب و بی حجابی و بدحجابی محدود گشته است و شاهدیم که با روش های نادرست و رفتارهای ناصواب فرهنگی و اجتماعی و مدیریتی موجب تقابل جمع زیادی از زنان جامعه گشته ایم و سرمایه اجتماعی‌مان دچار آسیب فراوان گشته است. چرا که از روش های توأم با تدبیر، فرهنگ، ادب و محبت در ترویج یک کار خوب استفاده نکردیم، صدا و سیمای ما از ناکارآمدترین دستگاههای فرهنگی با صرف بالاترین بودجه و اعتبار می باشد، رهبری در صحبت اخیر خود می فرمایند جامعه را دوقطبی نکنید اما صدا و سیمای ما محور دو قطبی کردن جامعه است، کسانی فقط حق دارند در این رسانه نظر دهند یا حضور یابند که صلاحیت آنها از نظر سیاسی یا جناحی مورد تایید باشد، تمام مجریان زن سیما موظف به پوشش چادر و یا با تخفیف در شرایط خاص، ملزم به حجاب کامل اسلامی هستند چقدر صدا و سیما به جمعیت منتقد جامعه در برنامه های خود فرصت عرض اندام می دهد؟ چقدر می تواند با کلیت جامعه ارتباط برقرار کند؟ چقدر توانسته فرهنگ دینداری، اخلاق، ادب، احترام، پاکدستی، سلامت، درستکاری، مشارکت، همکاری و نوع دوستی را در جامعه گسترش دهد؟ بخش زیادی از برنامه های صدا و سیما در یک گرایش بسته مذهبی و مناسکی با ادعای دفاع از شعائر محدود گشته است. مسئولیت این نهاد بزرگ فرهنگی و اجتماعی و برنامه های آن برعهده کیست؟ چرا اینگونه عمل می کند؟ چرا بخش زیادی از جوانان و زنان جامعه ما و خانواده ها با این رسانه متعلق به خودشان قطع رابطه کرده اند و فقط در حد اخبار آب و هوا و شاید اخبار ورزشی به آن رجوع می کنند و به بقیه برنامه ها بی اعتنا و بی اعتماد هستند؟ چرا صدا و سیما با سوء مدیریت و ضعف در تولید برنامه های جذاب که در دو دهه اول انقلاب شاهد بودیم موجب گسترش تاثیر ماهواره ها و شبکه های مجازی بر فرهنگ مردم گشته است ؟ چرا مدیران صدا و سیما در دوره های مختلف به ویژه درسالهای اخیر به دلیل عدم سعه صدر در پرداختن به مسائل فرهنگی و هنری وتنگ تظریها موجب از دست دادن و خروج بسیاری از هنرمندان شایسته و توانا از مجموعه خود شده اند؟ 

در اینجا اشاره ای هم به محدودیت های گسترده شورای عالی فضای مجازی در گسترش فیلترینگ بر ظرفیتهای این فضا بنماییم. متاسفانه بسیاری از کسب و کارهای مجازی که بخشی از کاربران، زندگی خود را با آن تامین می کنند به دلیل این محدودیت ها دچار آسیب جدی شده اند و یا جوانانی که با بهره گیری از دانش و فناوری به دنبال ارتباط با ظرفیتهای علمی جهان پیرامون هستند نمی توانند به راحتی فعالیت علمی خود را به خاطر این محدودیت ها دنبال نمایند، و از نگاهی دیگر شاهد آسیبهای ناشی از این سیاست ها در زمینه فعالیتهای پژوهشی و تعاملات علمی بین دانشگاهیان، محققین، پژوهشگران و جوانان خلاق با محیط علمی بین المللی می باشیم. چرا امروز افرادی مثل من و هزاران جوان دانشجوی قبل از انقلاب که برای تحقق اهداف آرمانی انقلاب اسلامی در زمینه عدالت و آزادی و نفی استبداد و استثمار و برقراری جامعه ای مبتنی بر علم  و تدبیر و اخلاق و فرهنگ وانسانیت تلاش فراوان نموده ایم و شب و روز را صرف مبارزه پیروزی انقلاب نموده‌ایم، اینگونه امروز باید مورد  سوال  جوانان دهه هفتاد و هشتاد باشیم که شما برای چه انقلاب کردید و متاسفانه شاهد باشیم شخصیت برجسته و بزرگی چون امام راحل که تمام وجودش برای خدا و مردم می تپید و هیچ چیز برای خودش نمی خواست و زندگی 15 ساله او در تبعید در نجف و خانه ای که از او باقی مانده است، همه حکایت از حقانیت و صداقت و پایمردی او در تلاش برای حقوق یک جامعه ارزشمند بود، اینگونه مورد خدشه قرار بگیرد؟ و متاسفانه این شخصیت فرهیخته که در دهه اول انقلاب، جایگاهی جهانی در میان همه آزادگان و سیاستمداران و انقلابیون برجسته دنیا داشت، امروز در بین جوانان خودمان زیر سوال قرار می‌گیرد، همان انسان وارسته و دلسوز  و مردمی که بیش از 5 میلیون نفر که عمده آنان از جوانان کشور بودند با تشییع خالصانه خود او را بدرقه کردند، به دلیل رفتارهای غلط و سوء مدیریت ها و ناکارآمدی ها زیر سوال رود و شاهد معرفی چهره ای غلط از آن مرد بزرگ و الهی باشیم.

 یا چرا ما قدر شخصیت های بزرگ انقلاب را ندانستیم و نمی دانیم چرا اندیشه های بزرگ و متعالی بزرگانی چون شهید مطهری، طالقانی، شریعتی و شهید بهشتی در جامعه ما مورد توجه لازم قرار نمی گیرد؟ چرا امروز باید شاهد این باشیم که یاران امام و انسان های خدومی چون موسوی و کروبی به دلیل مواضع سیاسی و دیدگاه هایی که دارند باید بیش از 12 سال در حصر غیر قانونی باشند ؟چرا شخصیتی برجسته چون سید محمد خاتمی که به قضاوت همه انسانهای منصف دو دوره ریاست جمهوری‌اش از بهترین دوره‌های حکمرانی در کشور قبل و بعد از انقلاب بوده است، مورد بی مهری قرار بگیرد و خدمات فراوان چنین بزرگانی مورد فراموشی و غفلت واقع شود؟ چرا شخصیتی چون مرحوم هاشمی رفسنجانی که از بنیانگذاران اصلی انقلاب واز گردانندگان مهم امور کشور بود، در سال های اخیر این چنین مورد بی مهری قرار گرفت؟ و  حتی صلاحیت او برای ریاست جمهوری مورد تایید واقع نشد؟

 آیا جز این است که به این دلایل و مواردی مشابه، شاهد شکل گیری جبهه های مخالفی از افراد معلوم الحال و خائنین به این ملت در خارج از کشور هستیم؟ آیا واقعاً فردی خوشگذران و با سوابق خاندانی پر از ظلم و ستم چون رضا پهلوی باید به عنوان پرچمدار آزادی خواهی ملت ایران مطرح بشود؟ یا دست اندرکاران سازمان منافقین که دستشان به خون هزاران انسان بی گناه در این کشور آلوده است و بسیاری از انسانهای فرهیخته چون شهیدان بهشتی، رجایی، باهنر و شهدای بزرگ محراب و دیگر انسان های ارزشمند را ترور کردند، بتوانند فرصت عرض اندام و ابراز وجود برای دفاع از مردم پیدا کنند؟ الحمدلله که ملت ایران به خوبی این جریانات و خائنین به خلق و ملت را به خوبی می شناسند و حنایشان رنگی ندارد. اما نگرانی اصلی ما نگرانی نسبت به وضعیت آینده جوانان عزیز این مرز و بوم است که برای پیشبرد اهداف، طرح نظرات و بیان اعتراضاتشان، از ظرفیت های قانونی لازم برخوردار نیستند و از مدیریت و رهبری و ساز وکار مناسب و شایسته برای پیشبرد اهدافشان محرومند ، اما با همه محدودیت ها و محرومیت ها تلاش برای ابراز وجود و رفع همه نارسایی ها دارند و این خود شایسته تقدیر فراوان است.

 اینها همه مسائل و دل نگرانیهایی است  که جامعه ما امروز با آن روبروست. نابسامانیهای فراوان در عرصه های فرهنگی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، اخلاقی، خانوادگی و تربیتی که شرایط را در مجموع برای یک زندگی شرافتمندانه و رو به رشد و توأم با امید و نشاط محدود ساخته است.

در سفر اخیر که توفیق زیارت در عتبات عالیات داشتیم، بیشترین دعا و درخواستمان در اماکن مقدس و حرم اهل بیت تحول در شرایط کشور با اصلاح  نگرش ها،  سیاست ها، اقدامات و رفتارهای حکمرانان  و دولتمردان و مسئولین امر در سطوح مختلف بود. در راستای تحقق این آرزو و خواسته مهم همراه با  توکل به عنایات الهی، به نظر می‌رسد لازم است همه دلسوزان، دردمندان و دغدغه مندان مردم و کشور و اسلام  در جهت رسیدن کشور به وحدت و وفاق، به ویژه وفاق نخبگان، مستقل از هر گرایش و جناح سیاسی و صرفاً برای خروج جامعه از بحران های پیش رو، هر یک به نحوی ایفای نقش کنند و حضور یابند، همه آستینی بالا زنند و کمر همت ببندند و برای رفع موانع توسعه و اصلاح امور کشور دست یاری به یکدیگر دهند و مسئولین  وحکمرانان را متوجه این شرایط خطیر نمایند تا با اصلاحات اساسی و همه جانبه راه رشد و توسعه را پیش روی ملت باز نمایند و موانع را برطرف سازند. اگر آنان که باید تصمیم بگیرند قدری صادقانه و در خلوت خود با خدا  بیاندیشند قطعاً متوجه می شوند تنها راه نجات کشور پذیرش متواضعانه ضعفها و نارسایی ها و دعوت از همه فرهیختگان  و شایستگان برای مشارکت در رفع مشکلات با جلب همراهی همه جانبه مردم خواهد بود و این مهم محقق نمی شود مگر اینکه در عمل صداقت و راستی نشان داده شود تا اعتماد از میان رفته بازگردد و مردم همراه شوند و یک اصلاح همه جانبه در درون کشور رخ دهد.قطعاً در چنین شرایطی دست خدا با جماعت خواهد بود و نصرت خدا یار و یاور کسانی خواهد بود که در راه او تلاش می نمایند: «الذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا»

 خداوندا عنایتی فرما تا بزرگترین کشور شیعه جهان که افتخارش امام حسین علیه السلام مظهر آزادگی و امام علی علیه السلام مظهر عدالت و خدمت است، در مسیر تعالی و پیشرفت قرار گیرد. خدایا شرایطی در شان این مردم بزرگ که ده ها هزار جوان عزیزش جان خویش را در راه دفاع از انقلاب تقدیم نموده اند و ده ها هزار نفر دیگر جانباز گشته‌اند و یا سالها در اسارت دشمن تحمل رنج نموده اند مقرر بفرما تا آنچه در اهداف پیروزی انقلاب بارها و بارها از طرف حضرت امام و بزرگان انقلاب برای استقرار یک جامعه خداگونه مبتنی بر حق و عدالت و آزادی و رافت و محبت و الگو برای کشورهای جهان با حسن عمل و ارائه دستاوردهای ارزشمند تدبیر می شد، محقق گردد. 

آمین یا رب العالمین سید حمید کلانتری

سوم اردیبهشت 1402



نویسنده : سید حمید کلانتری » ساعت 1:58 عصر روز چهارشنبه 102 مرداد 11